سنت افغانی تحقق دموکراسی بوسیله پول خارجی
بابک بابک


اثرات بسیاری از سنت های کهنهء سیاسی در جهان هنوز هم برسیاست افغانی به مشاهده می رسد.بخش عمدهء این اثرات منوط به دوران جنگ سرد است .بعد از انقلاب اکتوبر در روسیه جنگ سرد میان شرق و غرب آغاز شد،و جنگ ایدیالوژیک در جهان داغ گردید.شوروی ها مدعی بودند که دموکراسی واقعی زمانی تامین گردیده می تواند که تولید به شکل عادلانه در جامعه توزیع شود و آنها طرفدار دموکراسی توده ای بودند.غربی ها شخصیت انسان را با آزادی در جامعه احترام می کردند،اقتصاد آزاد بحیث اصلی احترام میشد که سه اصل جنسیت عالی،قیمت مناسب و دوام لازم را در تولیدات باعث می شود.رقابت آزاد اقتصادی هم رشد تولید،هم کیفیت و هم قیمت تولید را کنترول می کند.در جهان غرب آزادی اصلی برای کنترول سیاست،اقتصاد و فرهنگ است .افغانستان کشوری بود که جنگ سرد در آن به جنگ گرم تبدیل شد.حضور نظامی شوروی در افغانستان ثبات و توازن در جنوب آسیا را برضد نفوذ غرب در منطقه برهم زد.احزاب مخالف رژیم افغانستان از حمایت پولی و تسلیحاتی جهان غرب مستفید شدند.پیامد زیان بار این قطب بندی توأم شدن سیاست افغانی با پول خارجی بود.بعد از سقوط جمهوری افغانستان کشورهای منطقه با پول بر سیاست افغانی نفوذ کردند و بازهم سنت سیاست و پول تقویت گردید.
سنت سیاست و پول به نوبهء خود سنت دیگری را در سیاست افغانی تقویت کرد که تحمیل شدن احزاب وابسته به خارج برمردم بود.این سنت یک سنت ضدملی است؛چون یکعده بدورهم جمع می شدند و حزبی می ساختند و بعد تلاش می کردندتا حمایت پولی و سیاسی کشورهای خارجی را بدست آرند و به مجرد بدست آمدن حمایت خارجی،این حزب بر سرنوشت ملی مردم تحمیل شده و از طریق خرید افراد به گسترش نفوذ سیاسی آن میان مردم پرداخته میشد.در شرایط کنونی که دموکراسی و پول نیز به قاعدهء سیاست در جامعه ما مبدل گردیده است،سوال ایجاد می گردد که آیا ارزش های دموکراتیک در جامعهء ما ضربه نخواهد خورد؟ اگر دموکراسی پول بیاورد،آیا بار دیگر صداقت در برابر حقوق و آزادی های مردم از سیاست افغانی بیرون نخواهدشد؟ اگر عده ای بنام دموکراسی حزب بسازند و بعد از کسب حمایت پولی در تحمیل کردن حزب بر مردم موفق شوند،آیا حرکت سیاست مجزا از منافع ملی مردم نخواهد شد؟ بازی کردن شعاری با دموکراسی به نفع مردم نخواهد بود.ممکن است که صحنهء سیاسی به تیاتر شعار برای دموکراسی تبدیل شود،اما مردم باز هم تماشاگران این نمایش در تیاتر سیاسی کشور خواهند بود.شعار دموکراسی ممکن است ،پول بیاورد،اما وجه اعتبار و حیثیت سیاسی آورده نمی تواند،شعار های سیاسی تغیر داده می شوند،اما آنچه تغیر آن ضروری است،تغیر سنت نامیمون سیاست با پول خارجیان است . دموکراسی های معاصر غربی از تفکر لیبرال و آزادی خواهی آب خورده و ریشه گرفت .به عباره دیگردموکراسی را انان سمبول آزادی می پندارند.و اما در افغانستان تا وقتی که آزادی موجود نباشد،چگونه دموکراسی تضمین خواهد شد؟تفسیر استبدادی از دین و برداشت قبیلوی از آن موانع جدی برای آزادی در افغانستان است .احساس نشدن آزادی توسط مردم،بدین معنی نیست که مردم نمی خواهند که از شر مظالم پولیس و گروه های مسلح و یا از شر مظالم ادارهء فاسد دولتی و یا از مظالم اقتصادی رها نشوند،مردم این آزادی ها را می خواهند،اما آزادی واقعی در تفکر مردم است،مردم چگونه به آزادی به عنوان یک اصل فکری در تمام عرصه های سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،دینی و اقتصادی اعتقاد می آورند و فکر آزادی را در فرهنگ خود مایه می گذارند.هدف از آزادی،تفکر آزادی است و تا نفکر آزادی خلق نشود،دموکراسی با مردمی محروم از فکر آزادی،قدرت حفاظت کردن از آزادی را نخواهد داشت .استبداد فکری،بر قاعدهء تفسیری از دین بنایست که ظرفیت و انعطاف پذیری برای قبول کردن آزادی ندارد.از دورهء امانی تاکنون این تجربه بدست آمده که ضرورت اساسی،بازشدن حکومت بروی آزادی نیست،بلکه بازشدن گره های برداشت استبدادی از شریعت در قاعدهء فرهنگی حکومت است .خصومت در برابر آزادی در جامعهء ما به تفسیر ضد آزادی از دین رجعت می یابد.با دین باید از آزادی دفاع شود.
اسلام نجات دهنده از سنت های جاهلی باید از سیطرهء تفسیر استبدادی از شریعت بیرون گردد.تجارب ناکام گذشته این درس را می اموزاند که حکومت ملزم به فرهنگ جامعه است و فکری بر فرهنگ حکمروایی می کند که مطابق به سطح برداشت مردم از جهان،مابعدالطیعه،دین و سیاست باشد.تا فکر آزادی و دینی جای تفسیر قبیلوی از دین را در قاعدهء فرهنگ جامعه نگیرد، تلاش برای جا انداختن دموکراسی با پول،حکومت را باز خواهد کرد اما این بازشدن حکومت گشایش سطحی،غیرطبیعی و مقطعی خواهد بود.بازشدن حکومت بروی آزادی زمانی بقا کرده می تواند که تفکر ازادی در جامعه نهادینه شود و این کار یک پروسه طولانی،مشکل و متکی برتکامل است .دموکراسی با پول به مفهوم سطحی نگری به قبیلوی بودن تفسیر دین،بی پروایی از فکر آزادی و بی خبری از نقش تفسیر استبدادی از شریعت در قاعدهء فکری حکومت است،دموکراسی با پول،بازی کردن با آزادی و حکومت است .زیان و ضرر هم چون بازی سودجویانه با آزادی و حکومت،کمتر از زیان رژیم های استبدادی برای حقوق و آزادی های مردم نخواهد بود. / منتشره شماره پنجم سال دوم ماهنامه مشعل
January 24th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات